موضوع جدید روانشناسی درباره داستان گویی و کودکان

کودکان داستان ها را میخوانند، درباره تجارب شخصی مردم حرف میزنند، تشویق می شوند تا داستان بنویسند و داستان را به نمایش درآورند. به نمایش درآوردن داستان بدلایل نظری و عملی نقش مهمی در آموزش دارد. دلیلی که داستان را بسیار مهم کرده این است که نقش مهمی را در مهارتهای اساسی موفقیت تحصیلی در مدرسه نظیر خواندن و نوشتن بازی می کند زیرا درک کودکان از تقاضاها و درخواستهای شفاهی معلمها موجب میشود تا کودکان بتوانند به موفقیت تحصیلی دست یابند. همه کودکان با مهارتهای سخن گفتن وارد مدرسه می شوند که متناسب با محیطی است که در آن بزرگ شدهاند. مهارتهای برخی از کودکان به خوبی با نیازمندیهای سخن گفتن در مدرسه تناسب دارد در حالی که کودکان دیگر این گونه نیستند. چنین عدم تناسبی به معنی آن است که بعضی از کودکان در فهمیدن و انجام دادن درخواستهای معلمهایشان مشکلات بیشتری دارند.

از این رو داستان قالبی را بنا می نهد که معلم ها در آموزش از آن استفاده می کنند. داستانهای برگرفته از تجارب شخصی، اولین نوع داستان هستند که گسترش مییابند و در حقیقت به طور ناقصی از دو سالگی ظاهر می شوند. هم کودکان طبقه متوسط و هم کودکان طبقه پایین از نظر اقتصادی اغلب داستانهای طولانی و غیررسمی میسازند. در مقابل، کودکان خانواده های از هم پاشیده به احتمال خیلی زیاد داستانهای کوتاه می سازند و حتی داستانهای طولانی آنها از نظر ساختار کلی از ترتیب زمانی یا تاریخی برخوردار نیست و دارای الگوهای ناچیزی می باشد.


موضوع پیشنهادی تحقیق روانشناسی :

بررسی اثربخشی داستان گویی بر هوش اخلاقی دانش آموزان