موضوع تحقیق روانشناسی در مورد قصه گویی برای کودکان

قدرت جاندار پنداری کودکان به حدی است که آنها در دنیای تخیلی برای حیوانات شخصیت قائل می شوند. تصور بسیاری از والدین بر این است که کودکان تنها به داستان ها برای گذران وقت گوش می دهند اما این طور نیست، ممکن است آن ها، ساعتها پس از شنیدن قصه به آن داستان فکر کنند و حتی خود را جای شخصیتهای داستان بگذارند. کودکان از داستان ها میآموزند و به همین خاطر حتی تا سنین بزرگسالی هم داستان ها در ذهن آنها باقی می ماند. کودکان دو ساله خیلی زود به شنیدن داستان یا شعرهای کودکانه علاقه نشان میدهند. داستانهای مخصوص کودکان نوپا نباید طولانی یا پیچیده باشند. ممکن است داستان تنها بازتاب کارهای روزانه، مثل تهیه غذا یا پختن آن باشد. وقتی کودکان بزرگتر می شوند می توانید داستان هایی با حوادث و شخصیتهای بیشتری برایشان بگویید. برای مثال سه ساله ها اغلب از شنیدن داستان های واقعی درباره کودکی خود یا بقیه اعضای خانواده خوششان میآید. تا سن هفت سالگی، برای بچه ها می توانید قصه هایی به روش آهنگین و ریتمیک بگویید که در آنها کلمات کلیدی تکرار شوند.

کودک خردسال از شنیدن زمزمه آهنگین مادر و قصه گویی او لذت فراوان میبرد. برای این گروه سنی، اغراق در بیان و نشان دادن قصه حرکات، بسیار مناسب است زیرا به تخیل آنها پر و بالی میدهد و رابطه خوبی بین قصه گو و شنونده ایجاد می شود. جانوران و دیگر اشیای آشنا با رنگهای روشن در اختیار کودکان گذاشته شود. به هنگام تماشای این تصاویر کودک علاقے فراوانی به شنیدن داستانهایی کوتاه درباره آنها دارد. اگر چه ممکن است وی معنای بسیاری از واژهها را نداند اما شنیدن صدای داستان گو و دیدن حرکات چهره وی برایش بسیار خوشایند است و در چنین موقعیتی چنانکه کودک در آغوش مادر باشد لذت دو چندان خواهد برد. شاید بتوان به جرات گفت داستان پردازی و قصه گویی برای کودک و حتی توسط خود کودک یکی از بهترین ابزارهای برطرف کردن ترسی های کودکان است. مثلا بیان قصه هایی در مورد یک شخصیت داستانی که چگونه از تاریکی نترسیده و بر مشکلش فائق آمده، باعث می شود کودک با همانندسازی با شخصیت داستان ضمن لذت بردن از این شبیه سازی ذهنی ترس را از خودش دور کند و به طور ناخودآگاه در یک فضای درمانی غیرمستقیم، مشکلش حل شود.


موضوع پیشنهادی تحقیق روانشناسی :

بررسی اثربخشی قصه گویی بر لکنت زبان کودکان پیش دبستانی