موضوع جدید روانشناسی تربیتی در مورد دانش آموزان دیر آموز

از نظر واحد سنجش و ارزیابی سازمان آموزش وپرورش کودکان استثنایی کشور دانش آموز مرزی، دانش آموزانی هستند که توسط نتایج حاصل از آزمون های هوشی به عنوان مرزی تشخیص داده شده اند و بهره هوشی این افراد به زعم راهنمای آماری تشخیص بیماریهای روانی ویراست چهارم در حدود ۷۱ تا ۸۴ تعیین گردیده و تفاوت عمده و اصلی آنها با گروههای دیگر کودکان عقب مانده ذهنی در این است که آنها توانایی تحصیل در کنار دانش آموزان دیگر و در مدارس عادی را دارا هستند (بنی جمالی و احدی، ۱۳۷۰). ویژگی بارز کودکان دیرآموز این است که دیر می آموزند و زود فراموش می کنند. در واقع کودکان دیرآموز به دلیل این که توانایی آموختن مواد درسی را کندتر و با صرف وقت بیشتری در کلاسهای 3-J90 دارند در مقایسه با سایر گروههای عقب مانده ذهنی و براساس تعریف نوین عقب ماندگی ذهنی شاید به آن ها عقب مانده ذهنی نمی توان گفت و در واقع بیشتر آنها نیاز ویژه به توجه خاص و شکیبایی مربیان دارند. در سنین بزرگسالی افراد دیرآموز توانایی سازگاری با محیط رادا رند و قادرند از یک زندگی مستقل برخوردار شوند.

یافته های پژوهشی وتجارب عملی در ارزیابی و شناسایی دانش آموزان دیرآموز نشان میدهد این دانش آموزان در دو طیف عمده قرار دارند: ۱ - دانش آموزانی که به علت محدودیتهای محیطی (خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی) دچار محدودیتهای شناختی گردیده، که این موارد در نتایج آزمون هوش بارز ودرنهایت به عنوان دانش آموزان دیرآموز تشخیص داده می شوند. این گروه از دانش آموزان با قرار گرفتن در محیط مطلوب آموزشی و جبران محدودیتهای اولیه می توانند در ارزیابیهای بعدی به احتمال زیاد در طبقه متوسط قرار بگیرند. ۲- دانش آموزانی که علیرغم داشتن امکانات محیطی مطلوب واحیاناً استفاده از امکاناتی چون مهدکودک و طی دوره آمادگی، دیرآموز تشخیص داده می شوند که در این موارد عملکرد تحصیلی کودک با نتیجه آزمون هوشی همخوانی خواهد داشت. یافته های پژوهشی وتجارب عملی در ارزیابی و شناسایی دانش آموزان دیرآموز نشان میدهد این دانش آموزان در دو طیف عمده قرار دارند: ۱ - دانش آموزانی که به علت محدودیتهای محیطی (خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی) دچار محدودیتهای شناختی گردیده، که این موارد در نتایج آزمون هوش بارز ودرنهایت به عنوان دانش آموزان دیرآموز تشخیص داده می شوند. این گروه از دانش آموزان با قرار گرفتن در محیط مطلوب آموزشی و جبران محدودیتهای اولیه می توانند در ارزیابیهای بعدی به احتمال زیاد در طبقه متوسط قرار بگیرند. ۲- دانش آموزانی که علیرغم داشتن امکانات محیطی مطلوب واحیاناً استفاده از امکاناتی چون مهدکودک و طی دوره آمادگی، دیرآموز تشخیص داده می شوند که در این موارد عملکرد تحصیلی کودک با نتیجه آزمون هوشی همخوانی خواهد داشت.


موضوع پیشنهادی تحقیق روانشناسی :

بررسی رابطه کارکردهای اجرایی با عملکرد تحصیلی کودکان دیر آموز