موضوع پیشنهادی روانشناسی بالینی درباره اختلال اضطراب اجتماعی

 مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی (و AD) در موقعیتهای اجتماعی تا اندازهای نگران هستند چرا که معیارهای اجتماعی (انتظارات و اهداف اجتماعی) را بالا فرض می کنند. آنها وقتی شک دارند که قادر به انجام کاری هستند یا نه، تمایل دارند برداشتهای به خصوصی راجع به دیگران داشته باشند (لاری، ۲۰۰۱)، این مسئله تا حدی به این خاطر است که آنها قادر نیستند اهدافی را برای خود تعیین کرده و راهبردهای رفتاری قابل وصولی را برای رسیدن به این اهداف برگزینند (های میش، اهلرز، و واسترمن، ۲۰۰۲). این مسئله موجب افزایش هراسی اجتماعی و البته افزایش توجه متمرکز بر خود در آنها می شود (هاینریش، هافمن، ۲۰۰۱: وودی، ۱۹۹۶)، که این باعث به راه افتادن شماری از پاسخ های شناختی پی در پی می شود. بویژه، افراد آسیب پذیر احتمال رویدادهای ناگوار اجتماعی را بزرگ نمایی کرده و در پی آن هزینه های اجتماعی بالقوه را در یک محیط اجتماعی بالا می برند (فوا، فرانکلین، پرری، هربرت، ۱۹۹۶: هافمن، ۲۰۰۴)، مبتلایان به اضطراب اجتماعی احساس می کنند این خطر برای آنها وجود دارد که به صورت ناشایسته و غیر قابل قبولی رفتار کنند و معتقدند که این مسئله منجر به پیامدهای فجیعی خواهد شد (کلارک و ولز، ۱۹۹۵).

آنها، در موقعیتهای اجتماعی احساس می کنند کنترل کمی روی پاسخ های اضطرابی شان دارند (هافمن و بارلو، ۲۰۰۲) و آشکار شدن پاسخ های اضطرابی شان برای دیگران را بزرگ نمایی می کنند. این پاسخ ها بدقت با تمایل افراد به ادراک منفی بینانه خود در موقعیتهای اجتماعی در ارتباط است (کلارک و ولز، ۱۹۹۵). فعال شدن این عوامل منجر به تشدید اضطراب اجتماعی می شود. در نتیجه، افراد درگیر یک سری رفتارهای اجتنابی یا ایمنی می شوند (ولز و همکاران، ۱۹۹۵)، که به وسیله نشخوارهای ذهنی پس از واقعه ادامه می یابد (ملینگز، آلدن، ۲۰۰۰، ریچمن، گروتر اندرو، شافرن، ۲۰۰۰). این چرخه به همین منوال ادامه مییابد و در نهایت منجر به ماندگاری و تشدید مشکل می شود.


موضوع پیشنهادی تحقیق روانشناسی :

بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر اجتناب تجربی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی