این فرایندها، مؤلفه های مفهومی سندرم شناختی - توجهی را تشکیل می دهند و توسط باورها یا قواعد فراشناختی درباره تفکر و دستیابی به حالتهای هیجانی خاص، فعال می شوند. نگرانی، نشخوار فکری و آیین مندیهای ناآشکار، نمونه هایی از پاسخ های مقابلهای فرد هستند و تحت عنوان «پاسخ های رفتاری» در فرمول بندی موردی گنجانده می شوند. نمونه هایی از این نوع در جاماندگی را می توان در مورد خانم دانشجویی که مشغولیت فکری وسواسی در مورد آلوده شدن کتاب هایش با مایعات بدن داشت، مشاهده کرد. او پیوسته درباره وقوع آلودگی نگران بود و بر این باور بود که نگرانی دربارهی آلودگی به او کمک می کند تا جانب احتیاط را رعایت کرده و خطر را کاهش خطر آلوده شدن، خراب نخواهد شد. فرایند برنامهریزی ذهنی به تنهایی چندین ساعت طول می کشید و نباید به دلیل استفاده از توالت دچار وقفه می شد، زیرا رفتن به توالت مستلزم شستوشوی طولانی بود. او نگران بود که برای این استفاده از کتابهایش، موقعیت باید «کاملاً مناسب» باشد، در غیر این صورت، آنها را آلوده می سازد و در نتیجه در وضعیت بسیار بدی گیر میافتد که در آن هر وقت بخواهد مطالعه کند همیشه نا آرام و آشفته خواهد بود. حافظه خود می پرداخت.
او سعی می کرد همه کارهایی را که از وقتی آخرین بار بچه هایش را دیده انجام داده است، به خاطر بیاورد. اگر شکافی در حافظه او وجود نداشت، می توانست بدون اضطراب به روند عادی زندگیاش ادامه دهد. بااینحال، هرگونه شکاف در حافظه بدان معنا بود که ممکن است آنها را کشته باشد و برای همین باید بچه هایش را میدید تا مطمئن شود که دست به چنین کاری نزده است. در این مثال، بیمار در پاسخ به یک فکر به عنوان نشانه وجود تهدید، به پایش حافظه خود می پردازد. رفتارها دیگر رفتار مقابلهای غیرانطباقی در اختلال وسواسی- اجباری، آیین مندیهای وسواسی آشکار و نا آشکاری هستند که به منظور کاهش ناراحتی و جلوگیری از آسیب انجام می شوند. پاسخ های ناآشکار شامل بیان جملات جادویی، دعا کردن، ایجاد تصاویر ذهنی ایمن، پیگردی حافظه (پایش حافظه)، تکرار کلمات، شمارش و غیره است. پاسخ های آشکار اغلب شامل شستن، وارسی کردن، مرتب کردن، اعمال تکراری، پاک کردن، ردیف کردن اشیا و اجتناب است.
موضوع پیشنهادی تحقیق روانشناسی :
مقایسه توانایی های شناختی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی و افراد عادی