در حالی که مردان تنها از یک نیمکره مغز خود استفاده می کنند۔. همچنین مشخص شد که ارتباطات بین مراکز احساسی مغز در زنان فعال تر و جامع تر است . این امر می تواند توضیح دهد. که چرا زنان معمولا رویدادهای عاطفی، مثل مشاجرات، را به صورت زنده به یاد می آورند و بیشتر از مردان آنها را حفظ می کنند. نقش بادامه بادامه یکی از معمول ترین حوزه های تحقیقاتی مغز در مقالات تخصصی است، بویژه به دلیل اینکه به احساسات مربوط می شود .ساختار های زیر کورتیکال ز جمله بادامه به صورت سریع و خودکار عمل می کنند بنابراین ویژگی های خاصی مثال زیاد شدن سفیدی چشمان در حالت ترسناک و پاسخ های نسبتا فیلتر نشده، و همیشه برانگیخته مثل جنگ که برای بقا، مهم است به این بخش مربوط می شود . چنین کارکردهایی که احساسات را تعدیل می کنند دقیق تر به نظر می رسند و همیشه از محرکی که پاسخ های مغزی را به ناحیه موردنظر مغز می فرستد آگاهی وجود ندارد . تحقیقات چگونگی این که آغاز یک ارزیابی منجر به سوگیری های ادراکی متعاقب می شود را بررسی کرده اند که ماهیت ارزیابی اولیه را تایید می کنند. جریان فعالسازی چرخه مغز، فرایندی را از سطوح بالاتر فعالسازی آغاز می کند که متعاقباً شخص یا ارگانیسم را آماده برای پاسخ مشخصی می سازد. بادامه به تصویر اولیه دیداری مثل یک سگ در حال پارس) با فرستادن علائم دیداری به لایه های اولیه سیستم پردازش دیداری پاسخ می دهد و سپس دستگاه های توجه و ادراک در مغز را فعال می کند. چیزی که بسيار جالب است، توانایی سوگیری سریع بادامه از دستگاه ادراکی در مقابل تفسیر نادرست از هر محرکی است ( یعنی خطر در مقابل امنيت). همه این مراحل در چند ثانیه اتفاق می افتد و به هشیاری آگاهانه بستگی ندارد. بنابراین اگر زن با شوهر در خانواده ای بزرگ شده باشند که از طرف والدین مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و هدف سوء استفاده فیزیکی و روانی توسط طرف خود هر ف می گیرند، آن شخص به طور طبیعی، از طریق بادامه به مسائل فیزیولوژیکی بسیار حساس می شود بنابراین هرگونه تعارض (مثل مشاجره) که در وضعیت های خانوادگی ایجاد می شود و مشابه اوین سوءاستفاده از شخص در دوران کودکی است، به طور خودکاری توسط بادامه فعال می شود. این امر ممکن است علی رغم انواع مداخلات درمانی شناختی، رفتاری با عاطفی اتفاق افتد. در واقع، با توجه به شدت و اندازه سوءاستفاده اولیه، بادامه از لحاظ فیزیولوژیکی تنظیم می شود و برای پاسخ به شیوه پرش زانو" یا "حساسیت بیش از حد برنامه ریزی می کند که به سبب آماده سازی شیمی بدن در تمام سالها است. یادگیری ارزیابی زبان زیست فیزیولوژیکی زن و شوهر و اعضاء خانواده و چگونگی تأثیر این امر بر احساسات و رفتار بسیار مهم است. برای مثال واکنش های احشایی که طرفین و اعضاء خانواده در تعاملات روزانه به یکدیگر نشان می دهند را در نظر بگیرید. برخی از جنبه های غير شفاهی ارتباط، فعالیت نیمکره راست را منعکس می کند که مسئول احساسات و پردازش ضمنی مثل تماس چشمی ، تن و حجم صدا و حرکات ویژه بدن مثل حالات صورت و وضع اندامی است. آگاهی از این فرایند زمانی اهمیت دارد که مثلا یکی از زن و شوهر حرکات ویژه بدنی را انجام می دهد. در حالیکه راجع به گفته طرف دیگر فکر می کند، اما طرف دیگر وضع او را علامت آزار می داند، در حالیکه حرکات او عملا در نتیجه پردازش نیمکره راست است. بنابراین معنای ضمنی منفی ایجاد شد، نمی تواند به درستی نمایش رفتاری را توضیح دهد. آموزش زن و شوهر با اعضاء خانواده در مورد چگونگی پردازش اطلاعات خاص توسط مغز و بروزهای بعدی، ابزاری عملی برای بهینه سازی روابط است. همچنین تن صدای زن با شوهر با عضوی از خانواده که مطابق با حالت های چهره او از خشم نیست می تواند ارتباط ضعیف احساسات او را نشان دهد زیرا یا به مساله عصب شناسی مربوط می شود و با او فردی است که با احساساتش فاصله دارد. نمونه ای عالی از این مورد در مثال زیر نشان داده شده است. در یک مورد ویژه، زن و شوهری بعد از داشتن یک بحث خیلی شدید به جلسه درمان آمدند. بحث سر این موضوع شروع شد که زن فراموش کرده بود نامه پذیرش دعوت را ارسال کند (RSVP) که نشان می داد هر دوی آنها در مراسم ازدواجی حضور خواهند یافت. زمانی که آنها در مراسم عروسی حضور یافتند، میزی برای آنها مشخص نشده بود و معلوم شد به این دلیل است که RSVP فرستاده نشده است، آنها جزء ليست مهمان ها محسوب نشدند. این اشتباه باعث اندکی آشفتگی شد و شوهر عصبانی شد و گفت که همسرش بی دقت است و هرگز به درستی همه چیز را دنبال نمی کند. آنها دچار بحث داغی به خاطر تکرار بی دقتی همسرش و عدم توجه به جزییات شده بودند. در طی جلسه در حالی که شوهر شروع به گفتن چگونگی رنجش و عصبانیت خود از این موقعیت و موقعیت های مشابه آن کرد مشاهده کردم که رفتار غیر عادی همسرش نشانگر ناراحتی او است. فک او سفت شده بود و با تن خیلی پایین صحبت می کرد و گفت که متأسف است و می فهمد که چرا شوهرش آشفته است. در عین حال رفتار او چیز دیگری را به من می گفت. مشاهده کردم که یک رگ از پیشانی او برآمده شده و صورتش شروع به برافروخته شدن کرد. زمانی که از او پرسیدم که چرا دستپاچه است، او این نکته را انکار کرد و دوباره گفت که می فهمد که چرا شوهرش عصبانی است و او را سرزنش نمی کند. چیزی که برای من عجیب بود، عدم تطابق تن صدای زن با حالت های چهره و حرکات بدن او بود. من توجه او را به این حقیقت معطوف کردم که او همه علائم خشمگین بودن را نشان می دهد و آمادگی پریدن از صندلی خود را دارد اما کلمات او با رفتارش ناسازگاری داشت. اولین فکر من این بود که چگونه می توانم به این زن کمک کنم تا احساساتش را با افکار خودانگیخته اش ارتباط دهد؟ تصمیم گرفتم به او یک آینه دستی که در توالت داشتم، بدهم تا بتواند به حالت های چهره اش توجه کند. از او خواستم تا فک پایین و قسمت آرواره اش را لمس کند و به برآمدگی رگ در پیشانی اش نگاه کند. زمانی که از او خواستم صورتش را احساس کند از چگونگی سفتی در بدنش شوکه شد. سپس از او خواستم بفهمد. چقدر عصبانی است که برخلاف حالت های احساس تاسف او بود. او عاقبت توانست افشاء کند که واقعا از دست شوهرش عصبانی است زیرا او به ندرت مسئولیت هایی مثل کارهای روزمره از جمله فرستادن RSVPها را به او محول می کند. او به این گفته ادامه داد که واقعا برای او سخت است که نیتش را افشاء کند زیرا همسرش همیشه موضع پرخاشگرانه تری می گیرد که او احساس می کند در گذشته این موجب منع کردن احساس خشمش شده است. من به او توضیح دادم که: بدیهی است که خشم احساسی نبود که او به خودش اجازه دهد به آسانی بروز پیدا کند. برعکس آنچه را که ممکن بود توصیف کند به شکل واکنش شرمندگی و گناه در مقابل احساس خشم بود. من همچنین احتمال ادامه رفتارهای فراموشکارانه او را پیش بینی کردم زیرا او واقعا از همسرش عصبانی بود و تنفر او پاسخ منفعل - پرخاشگرانه او را تقویت می کرد. مکالمه نقطه ارجاعی در بحث در مورد موضوعات احساسی با این زوج شد به خصوص آنچه که به صورت غیر کلامی و بویژه با وضع اندام ها، حالات چهره و نشانه های بصری توسط زن ابراز شد. مفهوم هماهنگی با ارتباطات غیرکلامی یکدیگر در کمک به آنها برای تشخیص ناهماهنگی حالت های کلامی با بروز رفتاری، تقویت شد و آنها از تأثیر ناهماهنگی بر تعاملات منفی خود آگاه شدند. زوجها و اعضاء خانواده، در حالیکه ارزش توازن و هماهنگی را یاد می گیرند، می توانند چگونگی پردازش درد دوره های عدم ارتباط را نیز یاد بگیرند و به خاطر داشته باشند که تعارض بخش طبیعی از رابطه هر زوجی محسوب می شود و انعکاسی از تفاوت های بین دو طرف مجزا است .


مشخصات این پروپوزال:
عنوان پروپوزال: مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با CBASP بر بهبود سیستم های مغزی_ رفتاری(BAS, BIS)، تنظیم شناختی هیجان و پریشانی روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان روده
موارد قابل استفاده از این پروپوزال: آموزش پروپوزال نویسی – برای درس روش تحقیق و سمینار و کلیه امور پژوهشی مرتبط
شامل همه قسمت های یک پروپوزال استاندارد: مقدمه – بیان مسئله – اهمیت و ضرورت – پیشینه – اهداف جزئی و کلی – فرضیه ها - تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها – روش - جامعه، نمونه و روش نمونه گیری – ملاک ورود و خروج – ابزار - روش اجرا - روش تجزیه و تحلیل اطلاعات - منابع فارسی و انگلیسی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
نوع فایل: Word و قابل ویرایش
تعداد صفحه: 37 صفحه
کد فایل : 44